اگر قبلاً واقعاً عاشق بودهاید، می دانید کـه هیچ چیز بـه اندازه عشق در دنیا بـه ان نزدیک نیست. می تواند آن قدر نیرومند و فریبنده باشد کـه تصور زندگی بدون عشق برایتان سخت باشد. با این حال، ما نباید از این واقعیت کـه عشق کافی نیست کور باشیم! با این حال، و بی شک، عشق یکی از دشوارترین چیزها در جهان اسـت. و اگر چه بسیاری مایلند کـه در تمام ان لذت ببرند، اما آن ها فاقد درک روشنی از آغاز عشق واقعی هستند.
خلوتهایتان با همسر، حریم روابط زناشوییتان است
اتفاقاتی که بین شما و همسرتان رخ می دهد. هرگز از خلوت خودتان با همسر چیزی به دوستانتان نگویید زیرا این روابط حکم راز بین شما و همسرتان است. همیشه خود را جای همسرتان بگذارید و ببینید از نظر شما قابل پسند است که دوستان همسرتان از رابطه بین شما مطلع باشند یا خیر؟
مسائل مربوط به اتاق خواب، فقط به شما و همسرتان مربوط است. در غیراینصورت خطر عدم اعتماد همسرتان را به جان میخرید. «صمیمیت» معنای مشخصی دارد. اگر در زندگی جنسیتان با چالشی روبهرو شدید، با همسرتان یا روانشناس صحبت کنید. روانشناسان رازهای شما را نزد خودشان نگه میدارند.
آتش اختلافات خانوادگی را با گفتن آن به دیگران شعلهور تر نکنید
بسیاری از زنان و مردان به خصوص در اوایل ازدواج به دلیل عدم شناخت کافی دچار اختلافاتی هر چند جزئی با خانواده همسرشان می شوند. بازگو کردن این اختلافات نزد دیگران اولا ذهنیت آنها را نسبت به همسر شما تحت تاثیر قرار خواهد داد، ثانیا ممکن است در مواردی حرف هایی که از سر ناراحتی زده اید به گوش خانواده همسرتان برسد و بعد… عواقب چنین چیزی اصلا قابل پیش بینی نیست!
همچنین ممکن شما و همسرتان با خانواده او ارتباط خوبی نداشته باشید، لازم نیست این مشکلات را با خانوادهی خودتان در میان بگذارید و یا بالعکس. مطمئن باشید هر چقدر هم که بخواهید کاملا قید آنها را بزنید، آنها خانواده شما هستند، قطعا بر کیفیت و دوام زندگی مشترکتان موثرند و به خاطر نسبتی که دارید زندگیتان به نوعی به هم گره خورده و شما جایی به آنها نیاز پیدا میکنید.
حتی ممکن است این اختلافات در بسیاری از مواقع به مرور زمان برطرف میشوند و ممکن است روابط و رفتار شما با آن افراد تغییر کنید در این صورت شما مجبور به توضیحی به دلیل رفتار صمیمانتان با دیگران نیستید.
لزومی ندارد شرایط مالیتان را با دیگران در میان بگذارید
لزومی ندارد کسی از شرایط مالی شما آگاه باشد میزان پس انداز حقوق پولی که به دیگران قرض داده اید یا گرفته اید جزء موارد شخصی است و نیاز نیست دیگران از آن مطلع باشند. ممکن است با قضاوت نادرست آنها روبرو شوید.
ممکن است شما را ثروتمندتر از آنچه که هستید ببینند و فکر کنند در زندگی مشکلی ندارید، بنابراین توقعاشان از شما بالا رود. همین طور ممکن است تنها به این دلیل که درآمد بیشتری دارند خود را بالاتر از شما ببینند و با شما مثل یک زیر دست رفتار کنند. با حفظ چنین اسراری تعادل را در دوستی خود برقرار خواهید کرد.
نارضایتی از رفتار همسرتان را با خود او درمیان بگذارید نه دیگران
شاید وقتی همسر شما طبق میلتان رفتار نمی کند و یا رفتار و کردار خود شما را عصبانی می کند، به درددل کردن با دوستان نیاز پیدا کنید. البته کمی غر زدن یا گلایه اشکالی ندارد، ولی مراقب باشید ذهنیت دوستانتان را نسبت به همسرتان خراب نکنید چرا که این کار تاثیری ماندگار بر ذهن آنها خواهد داشت. مسلما پس از مدتی شما و شوهرتان همه چیز را فراموش می کنید ولی دوستانتان حرف های شما را راجع به او فراموش نخواهند کرد.
نظر همسرتان نسبت به اطرافیانتان را با آنها در میان نگذارید
اجازه ندهید ازدواج در رابطه با اطرافیانتان خللی ایجاد کند. اگر همسرتان از یکی از دوستان شما خوشش نمی آید به او یا حتی سایر دوستان نگویید. به خصوص اگر این دوست مرتکب اشتباه یا رفتار بدی نشده باشد. شما میتوانید با گفتگوی منطقی با همسرتان و مدیریت روابطتان روابطتان را با آنها حفظ کنید.
روابط سابق همسرتان مربوط به شماست نه اطرافیانتان
ممکن است همسرتان در گذشته ازدواج نا موفق و یا روابط نا موفقی داشته بوده است که با گفتوگو آن را بین خوتان حل کرده و او را درک کرده باشید اما مطمئن باشید دیگران حتی اگر در ظاهر هم تظاهر به درک این مسئله کنند دید منفی نسبت همسر شما پیدا کرده و بر اساس آن قضاوتهای نادرستی از او میکند که این میتواند شما را تحت تاثیر قرار داده و زندگی زناشوییتان را به خطر اندازد.
شما متوجه نمیشوید که این قضاوتها نشات گرفته از درک نکردن روابط قبلی اوست و آنها منطقی میپندارید، در صورتی که تاثیر غیر مستقیم درمیان گذاشتن راز همسرتان است. این دربارهی دیگر رازهای گذشته همسرتان هم صدق میکند.
گفتن رازهای مجردیتان به دیگران میتواند تیر خلاصی برای زندگی مشترکتان باشد
گفتن رازهای شما در زندگی مشترک به دیگران، میتواند دادن تیر خلاص رابطهتان به دیگری باشد که هر موقع بخواهد از آن استفاده کند. پنهان کردن گذشته از همسر تحت هر شرایط و برای هر موردی مقبول نیست، اما اگر به هر دلیل رازی دارید که از همسرتان پنهان کردهاید هرگز به دیگران نگویید حتی اگر رابطهی صمیمی با او دارید. وقتی شما نتوانستید رازدار خوبی برای خودتان باشید چگونه انتظار دارید دیگران راز دار شما باشند.
آلرژی یا حساسیت چیست؟
آلرژی یا حساسیت واکنش سیستم ایمنی بدن به عوامل و موارد مختلفی است که به طور معمول برای اکثر افراد بی ضرر است. وقتی فردی به چیزی حساسیت دارد، سیستم ایمنی به اشتباه این ماده را برای بدن مضر به حساب میآورد و معتقد است که به بدن آسیب میرساند.
موادی مانند برخی مواد غذایی، گرد و غبار، گرده گیاهان یا داروها که باعث واکنشهای آلرژیک میشوند به عنوان آلرژن شناخته شده و طیف وسیعی دارند. آلرژن، نوعی آنتی ژن است که موجب واکنش غیرطبیعی و شدید سیستم ایمنی بدن میشود.
انواع آلرژی کودکان:
عمدهترین آلرژیهای کودکان عبارتند از
– آلرژی بینی
– آلرژی غذایی
– آلرژیهای پوستی شامل اگزما، کهیر (با قرمزی و خارش پوست)، کهیر غولآسا یا آنژیوادم (صورت، لبها و پلکها پف آلود)
– آلرژی به حشرات مانند زنبور عسل و زنبور معمولی
باید توجه کرد که ورزش یک عامل آغازگر مهم در آسم و کهیر محسوب میشود و ضروری است که همه اولیای مدرسه و والدین نسبت به این موضوع آگاهی داشته باشند.
علائم آلرژی در کودکان:
– اگزما، کهیر، خارش
– تنفس سخت (آسم)
– عطسه، سرفه، آبریزش بینی،خارش چشم
– ناراحتی معده و روده
چه زمانی می توان متوجه حساسیت کودک شد؟
این بستگی به کودک دارد که چه زمانی نشانه های آلودگی خود را بروز دهد. همه افرادی که حساسیت دارند یک آستانه دارند که باید به آن برسند تا بدنشان از خود واکنش نشان دهد. این زمان ممکن است چند ماه طول بکشد. به طور مثال، شاید کودک به موی گربه حساسیت داشته باشد اما تا چند ماه واکنشی نشان ندهد یا واکنش ضعیفی از خود نشان دهد. اما سرانجام یک روز آستانه حساسیت او تحریک شود و علایم حساسیت را بروز دهد. باید بدانید، حساسیت های فصلی در کودکان زیر ۳ تا ۴ سال بروز نمی کنند.
دلایل آلرژی در کودکان:
– گرد و خاک
– گرده
– کپک
– دخانیات
– پرورش حیوانات خانگی
– بخار شیمیایی، اسپری ها، رنگ تازه، عطر، محصولات معطر
– آب و هوا، باد، هوا مرطوب
– پاک کردن مایع گرد و غبار
آزمایشات مورد نیاز برای تشخیص آلرژی کودکان:
اگر فکر میکنید فرزند شما ممکن است آلرژی داشته باشد، ارزیابی مناسب آن بسیار مهم است. برای شروع این فرآیند، میتوانید با پزشک خود صحبت کنید که ممکن است شما را به یک متخصص آلرژی یا ایمونولوژی برای آزمایشهای زیر ارجاع دهد:
۱ – آزمایش Skin-Prick: پوست کودک شما با یک دستگاه کوچک که مانند خمیر دندان به نظر میرسد و حاوی قطره از آلرژن خاصی است تست میشود. اگر کودک شما حساسیت داشته باشد، ممکن است در همان جایی که قطره ریخته شد، یک جوش قرمز به وجود بیاید.
۲ – آزمایش خون: آزمایش آنتی بادی IgE اختصاصی با استفاده از سرم خون کودک شما گرفته میشود تا بررسی شود که آیا به آلرژنهای خاصی حساسیت دارد یا خیر. اگر کودک شما نمیتواند آزمایش پوستی انجام دهد به این علت که اگزمای شدید دارد یا پنج روز قبل از آزمایش، آنتی هیستامین مصرف کرده است؛ این آزمایش تجویز میشود.
ممکن است درباره آزمایشاتی نظیر آزمایش آنتی بادی IgG مواد غذایی، آزمایش وگا و آنالیز مو شنیده باشید. صحت این آزمایشها به عنوان آزمایشات آلرژیک اثبات نشده است. تستها و درمانهایی که پشتوانه علمی دارند، به احتمال زیاد موثرتر هستند و ارزش زمان، پول و انرژی شما را دارند و برای فرزند شما نیز ایمنتر هستند.
درمان آلرژی کودکان:
هیچ درمان قطعی برای آلرژی وجود ندارد، اما میتوان علائم و نشانه های آلرژی را مدیریت کرد. بهترین راه برای مقابله با آلرژی، جلوگیری از مصرف آلرژنها است. این بدان معنی است که والدین باید کودکان خود را نه تنها در مورد خود آلرژی، بلکه در مورد واکنش هایی که میتوانند در صورت مصرف یا تماس با آلرژنها ایجاد شوند، آموزش دهند.
برای درمان برخی از آلرژی ها پزشک ممکن است داروهایی از جمله آنتی هیستامین ها، قطره های چشمی و اسپری بینی تجویز کند (بسیاری از این داروها بدون نسخه نیز در دسترس هستند.). پزشک در برخی موارد، شات های آلرژی allergy shot که شکلی از درمان موسوم به ایمونو تراپی immunotherapy (درمان ایمنی) است را تجویز میکند.
آیا آلرژی کودکان ارثی است؟
آلرژی ها اغلب ارثی هستند. یعنی ممکن است از طریق ژنها از والدین به فرزندانشان انتقال یابند. اما صرف این که شما و یا شریک زندگیتان یا یکی از فرزندانتان ممکن است آلرژی داشته باشید، به این معنا نیست که سایر فرزندان شما قطعا این ژنها را دریافت خواهند کرد. اغلب کودکان حساسیت خاصی را به ارث نمی برند، فقط ممکن است احتمال ابتلا به آلرژی در آنها وجود داشته باشد.
برخی از کودکان از دوران کودکی دچار آلرژی هستند حتی اگر هیچ یک از اعضای خانواده آنها حساسیتی نداشته باشند. افرادی که به یک چیز آلرژی دارند به احتمال زیاد به سایر موارد آلرژی زا نیز ممکن است آلرژی داشته باشند.
هیچ زن و شوهری نمیتوانند در همهی مسائل باهم تفاهم صددرصدی داشته باشند. بنابراین کاملا طبیعی است که گاهی در زندگی مشترک به اختلافنظر بربخورید. اما وقتی اختلافی در زندگی زناشویی پیش میآید، لزوما بهمعنی شکست رابطهی زنوشوهری نیست، چراکه عوامل خیلی زیادی در تداوم زندگی مشترک دخالت دارند. درادامه با ما همراه باشید تا با ۱۴ نشانهای که از تفاهم و سازگاری بین زن و شوهر خبر میدهند، بیشتر آشنا شوید.
۱. به عشق بینتان هیچ شکی ندارید
عاشق همسرتان هستید و میدانید که او هم عاشق شماست. یعنی از بابت عشق خودتان نسبتبه او و عشق او نسبتبه خود هیچ شکی ندارید. بهعبارتی، در زندگی مشترکتان احساس امنیت و خوشبختی میکنید. حتی اگر ذاتا غصهخور هستید و با اینحال هرگز به عشق همسرتان شک نمیکنید، پس امیدوار باشید که نشانهی خوبی است.
۲. چیزهایی از هم میدانید که هیچکس جز خودتان نمیداند
هر کسی برای خودش چندینوچند راز مگو دارد. اما اگر زن و شوهری بتوانند رازهای مگویشان را باهم درمیان بگذارند، یعنی اینکه تفاهم رضایتبخشی بینشان جریان دارد. صداقت ازجمله ارکان اصلی هر رابطهای است، اما اینکه مایل باشید راز دلتان را به همسرتان بگویید، به طرف مقابل نشان میدهد که رابطهتان را جدی گرفتهاید و حسابی مایه میگذارید.
۳. از اوقات تنهاییتان لذت میبرید
خیلیها پس از ازدواج سهم اوقات شخصیشان به صفر میرسد. اما اگر بهدنبال یک رابطهی سالم و بادوام هستید، لازم است که اوقاتی را هم به خودتان و علایق شخصیتان اختصاص بدهید و بلد باشید که از این اوقات لذت ببرید. مثلا میتوانید در چنین اوقاتی به دیدار خانواده و دوستانتان بروید یا فرضا اگر اهل یوگا هستید، در کلاس یوگا ثبتنام کنید و در ساعات تنهاییتان از انجام حرکات آرامشبخش یوگا لذت ببرید.
۴. سعی ندارید همسرتان را تغییر بدهید
به شخصیت همسرتان احترام میگذارید و سعی نمیکنید که به دلخواهتان تغییرش بدهید. مطمئنا بعضی چیزها را درمورد همسرتان نمیپسندید، مثلا شاید از حرفزدنش در خواب یا حتی گاهی طرز لباسپوشیدنش خوشتان نمیآید، اما با این حال عاشقش هستید و میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید. اینکه بکوشید شخصیت یا ظاهر همسرتان را تغییر بدهید، میتواند نشاندهندهی نداشتن تفاهم باشد.
۵. باهم علایق مشترک دارید
همانطور که باید اوقاتی را به تفریحات و علایق شخصیتان اختصاص بدهید، قطعا اوقات زیادی را هم باید با همسرتان بگذرانید و از لحظات باهمبودنتان لذت ببرید. اینجاست که داشتن علایق مشترک میتواند به دوام رابطهتان کمک کند. مثلا آشپزی دونفره یا تماشای سریالی که موردعلاقهی هر دونفرتان است، اوقات باهمبودنتان را خاطرهسازتر خواهد کرد.
۶. باهم اختلافنظر دارید
اگر در زندگی مشترک اختلافنظری پیش بیاید، هردونفر موظفاند که همدیگر را جدی بگیرند و بههم گوش کنند. اگر حتی پس از گفتوگو اختلافنظرتان برطرف نشد، بازهم اشکالی ندارد، چراکه فقط روی موضوعی خاص اتفاقنظر ندارید و چیزی درمورد احساستان نسبتبه هم تغییر نکرده است.
۷. به حل مسالمتآمیز مشکلاتتان تمایل دارید
در درازمدت ممکن است با مشکلاتی ازجمله اختلافات مالی یا مذهبی مواجه شوید یا حتی درمورد محل سکونتتان به اختلافنظر بربخورید. مسائلی از این قبیل درصورت تفاهم طرفین و تمایلشان به سازش حلشدنی است. باید بکوشید تا به تصمیمی برسید که مایهی رضایت هر دو نفرتان باشد. اما فراموش نکنید که درصورتی رضایت هردونفرتان جلب خواهد شد که باهم از روی سازش و آشتیجویی وارد بحث شوید.
تفاهم و سازگاری بین زن و شوهر
وقتی اختلافی در زندگی زناشویی پیش میآید، لزوما بهمعنی شکست رابطه نیست
۸. همسرتان باعث پیشرفتتان میشود
شاید خیلی کلیشهای بهنظر برسد، اما زن و شوهرهایی که باهم تفاهم دارند، میتوانند باعث پیشرفت هم شوند. در هر زمینهای که سعی در پیشرفت دارید، از آشپزیکردن گرفته تا ترفیع شغلی، همسرتان باید پشتتان باشد و از تلاشتان حمایت کند و متقابلا شما نیز وظیفه دارید که حامی و دلگرمی همسرتان باشید.
۹. باهم از آیندهی دو نفرهتان حرف میزنید
اگر هر دو نفرتان در زندگی هممسیر باشید، نشانهی خوبی است. البته، اینکه طرفین علایق خاص خودشان را داشته باشند نیز اشکالی ندارد و اتفاقا کاملا هم طبیعی است. مثلا اگر نامزدتان عاشق سفرکردن باشد و شما عاشق بچهدارشدن، به این معنی نیست که نمیتوانید باهم به تفاهم برسید. اما اگر دو نفری که قرار است باهم ازدواج کنند، تمایلی به حرفزدن درمورد آیندهی مشترکشان نداشته باشند، نشان میدهد که شاید انتظارات متفاوتی از ازدواج دارند. پس باید این قضیه را جدی بگیرید.
۱۰. میتوانید در کنار همسرتان خودِ واقعیتان باشید
وقتی باهم تفاهم داشته باشید، پس باید بتوانید که در کنار همسرتان خودِ خود واقعیتان را زندگی کنید. یعنی اگر هر احساسی دارید، از خوشحالی و هیجان گرفته تا غصه و خشم، باید بتوانید که احساساتتان را بهراحتی با همسرتان درمیان بگذارید و نگران عواقبش نباشید.
۱۱. مجذوب هم هستید
اینکه بتوانید محبتتان را به هم نشان بدهید، در زندگی مشترک معجزه میکند. زوجهایی که باهم تفاهم دارند، محبتشان را از راههای مختلف، مثلا گرفتن دست هم یا بوسیدن همدیگر، به هم نشان میدهند. بهعبارتی، حتی در لبخندی که به هم میزنند نیز نشانهی خاصی از علاقه وجود دارد.
۱۲. با خانوادههای همدیگر کنار میآیید
اگر واقعا از ته دل خانوادهی همسرتان را دوست دارید، خیلی هم نشانهی خوبی است. البته، همیشه هم اینطور نیست که اگر کسی همسرش را عاشقانه دوست داشته باشد، پس لزوما باید خانوادهی همسرش را هم به همان اندازه دوست بدارد.
اینکه خانوادهی همسرتان را دوست نداشته باشید یک چیز است و اینکه هیچ تلاشی برای دوستداشتنشان نکنید یک چیز دیگر. هرکسی خانوادهای دارد، مگر در موارد خاص؛ پس نیازی به گفتن نیست که خانوادهی کسی که قرار است باهم ازدواج کنید، تا زمان دوام رابطهتان، در زندگی شما حضور خواهند داشت.
۱۳. رابطهتان را تازه نگه میدارید
درست است که هرروز سنمان بالاتر میرود، اما قرار نیست که رابطهمان هم با گذشت زمان سالخورده شود. طراوت و تازگی رابطهتان ممکن است در خلال درگیریهای شغلی، بچهداری و سایر مسئولیتهای روزمره رنگ ببازد. البته که مسئولیتهای زندگی مشترک را نباید نادیده بگیرید، اما درعینحال اوقاتی را هم باید به رابطهی خودتان و همسرتان اختصاص بدهید. حتی یک آغوش گرم در پایان روز کاری میتواند حسابی بهدل بنشیند. شاید پس از سالها زندگی مشترک احساس کنید که دیگر نیازی به این کارها نیست، درحالیکه همیشه باید در حفظ کیفیت رابطهتان کوشا باشید.
۱۴. نامزدتان را از فامیل و دوستان پنهان نمیکنید
اگر رابطهتان از سلامت کافی برخوردار باشد، پس نباید از اینکه نامزدتان را به آشنایانتان نشان بدهید، خجالت بکشید. اینکه طرفین همدیگر را به آشنایانشان معرفی کنند، نشانهی امیدوارکنندهای است و حتی این حس را القا میکند که خیلی جدی به زندگی هم وارد شدهاند. اگر هنوز نامزدتان را به آشنایانتان معرفی نکردهاید، از خودتان بپرسید که اشکال کار از کجاست؟ خودتان، طرف مقابل یا اطرافیانتان؟
قوانین را فراموش کنید. به این فکر نکنید که «اون از من خوشش نمیآید.» درواقع، همه سردرگمیهایی که برای پیدا کردن آقا یا خانم ایده آل برای خودتان ایجاد میکنید را کنار بگذارید.
آنهایی که قلباً از انتخاب شریکزندگی خود خوشحال و راضیاند، وقت بیشتری را برای شناخت و رشد فردی خودشان صرف کردهاند تا اینکه بخواهند برای جذب عشق به سمت خودشان تلاش کنند. به جای اینکه برای به دام کشیدن کسی که دوست دارید وارد بازی شوید، تمرکزتان را روی این پنج اصل قرار دهید و خواهید دید که به مرور زمان، شریکزندگی مناسب سر راهتان قرار خواهد گرفت.
۱. خودتان را از نظر جنسی و احساسی درک کنید. اگر هنوز خودتان را از نظر جنسی و احساسی درک نکردهاید، از جایگاهی وابسته و غیرمستقل از نظر احساسی وارد یک رابطه خواهید شد. ممکن است این امید غیرواقع بینانه را داشته باشید که فردی دیگر بتواند شما را درک کرده و خوشحالتان کند – حتی وقتی خودتان نمیتوانید اینکار را بکنید. اینکه مستقیماً با طرفتان درمورد احساسات و خواستههای جنسیتان صحبت کنید خیلی مهم است چون اینکه به این امید باشید که او بتواند احساسات شما را بشناسد و خودش بفهمد که در رابطهجنسی چه میخواهید یک فانتزی بیهوده است. ولی قبل از آن خودتان باید از واکنشهای احساسیتان به آدمها و اتفاقات در زندگیتان آگاه شده باشید. به واکنشهایتان توجه کنید و آنها را برچسبگذاری کنید. به احساساتتان فکر کنید و درمورد آن با دیگران صحبت کنید، البته بدون این توقع که آنها سعی کنند حال شما را بهتر کنند.
۲. حرفهایی که آدمها درمورد خودشان میزنند و نشان میدهند را باور کنید. کاملاً عادی است که وقتی جذب یک نفر میشوید بخواهید رفتارهای بد آنها را توجیه کنید. اگر کسی با بیاحترامی با شما رفتار میکند یا باعث ناراحتیتان میشود، این اطلاعات را درمورد شخصیت او بگیرید. اگر سعی میکنید با کسی حرف بزنید ولی او شما را نادیده میگیرد یا میخواهد بدرفتاری خود با شما را توجیه کند، این را جدی بگیرید. ممکن است واقعاً آن فرد شریک خوبی برای زندگیتان نباشد. اگر مردی میگوید که در رابطه به دنبال هیچ چیز جدیای نیست یا به فضای تنهایی زیادی نیاز دارد، او را رها کنید. او به هیچ عنوان هدف مشترکی با شما ندارد. حرفهایی که آدمها درمورد خودشان میزنند را باور کنید. اگر بچگانه یا غیرمحترمانه رفتار میکنند یا حرفهایی میزنند که باعث رنجشخاطر شما میشود، از آن رابطه بیرون بیایید. این وظیفه شما نیست که رفتار کردن را به کسی یاد دهید. وظیفه شما فقط کار کردن روی خودتان و کمک به رشد و پیشرفت فردی خودتان است.
۳. از صمیمیت جنسی دوری کنید. سعی نکنید با عجله کردن برای برقراری رابطهجنسی به صمیمیت احساسی برسید. اگر به این امید هستید که یک رابطه جنسی موجب ایجاد صمیمیت احساسی بیشتر یا تعهد بین شما شود، دست بکشید، اشتباه میکنید: تحقیقات نشان میدهد که روابطی که با رابطهجنسی قبل از ازدواج و صمیمیت احساسی شروع میشوند، به روابطی متعهد تبدیل نخواهند شد. شما با این امید عبث رابطه را جلو خواهید برد درحالیکه میتوانید وقت و انرژیتان را برای شناخت بیشتر خودتان و پیدا کردن کسی که آنچه هستید را دوست داشته باشد، صرف کنید.
۴. از نظر روانی خودتان را از والدینتان جدا کنید. این کار اصلاً ساده نیست. و خیلیها فکر میکنند که این کار را کردهاند ولی در واقعیت اینطور نیست. اگر شما بعنوان یک فرد بزرگسال به والدینتان اجازه دهید که همه نیازهای احساسی شما را برآورده کنند، دیگر انرژی برای روابط و وابستگیهای عاشقانه خود نگه نخواهید داشت. سعی کنید کمکم و تا حد ممکن خودتان را از والدینتان مستقل کنید. این به آن معنا نیست که نمیتوانید از بودن با والدینتان لذت ببرید، با آنها وقت بگذرانید و با آنها درمورد زندگی و تجربیاتتان حرف بزنید. به این معنی است که: برای اینکه بتوانید به تنهایی تصمیم گیری کنید مستقل شوید. اینکه به صورت افراطی در همه کارهای خود به دنبال نظر، تایید، راهنمایی یا اجازه آنها باشید به این معنی است که برای خودتان زندگی نمیکنید. و اگر به والدینتان اجازه دهید همه بار سنگین زندگی شما را بر دوش بکشند، وقتی فردی پا به زندگی شما میگذارد، دیگر نخواهید توانست یک انسان کامل باشید و با این فکر وارد آن رابطه میشوید که آن فرد هم قرار است مثل والدینتان از شما مراقبت کند به این ترتیب یک رابطه سالم تبدیل به یک رابطه مسموم خواهد شد. باید کنترل زندگی خودتان را به دست گیرید و از اهداف، نیازها و احساساتتان آگاه باشید.
۵. خودتان را در موقعیتهای جدید قرار دهید. یک ایده خیلی پرطرفدار این است که برای پیدا کردن فرد موردنظر اول باید روی رشد و پیشرفت فردی خودتان کار کنید. تجربه من نشان میدهد که وقتی خانمها میخواهند این کار را انجام دهند، به انزوا کشیده میشوند و احساس تنهایی و دور از دسترس بودن میکنند. با چنین هدف مبهمی از «کار کردن روی خودتان» قادر به پیشرفت نخواهید بود و تنهایی هم به بقیه مشکلاتتان اضافه خواهد شد. با رشد دادن هوشیاری جنسی و احساسیتان روی خودتان کار کنید. درعینحال، شما برای شناختن خودتان به روابط جدید عاشقانه و دوستی نیاز دارید. هر قرارملاقات با فردی جدید اطلاعات لحظهای درمورد اولویتها، نقاط قوت و ضعفتان در اختیارتان قرار خواهد داد. اگر به فکر کردن و عمل کردن به طریقی که همیشه میکردید ادامه دهید، انگار در باتلاق گیر کردهاید. مغز شما توانایی فوقالعادهای برای تطبیقپذیری و رشد دارد – البته اگر به آن اجازه دهید. برای اینکه مغزتان رشد کند باید تحریکها و تجربیات جدیدی به آن بدهید که آن را به چالش بکشد. حتماً چیزهایی هست که دوست داشتهاید یا میخواستید امتحان کنید ولی ترسیدهاید. برعلیه این اضطراب بجنگید و خودتان را در موقعیتهای جدید قرار دهید و با آدمهای مختلف و جدید برخورد کنید و سایر جنبههای شخصیتتان را هم رشد دهید.
دکتر صائمی، روانپزشک و رواندرمانگر: تمایل به توهین و تحقیر و سوء استفاده روانی از همسر با به کارگیری جملات زشت و لحن بیادبانه در حین مشاجرات زناشویی مثل اینکه «او احمق است»، «نمیفهمد و مسخره و عقدهای است»؛ همچون تیری زهرآگین است که به قلب همسرتان فرو میکنید.
زمانی که تحقیر و توهین میکنید، آنقدر حس ناراحتی و آشفتگی به شما روی آورده تا جایی که نمیتوانید حتی یک صفت یا عملکرد مثبت از همسرتان را به خاطر بیاورید.
وقتی منفیگرایی در رابطهتان برجسته میشود، هماهنگی بین نکات منفی و مثبت در این رابطه به هم میخورد و بسته به شخصیت خاص شما و شرایط محیطی، این منفیگرایی باعث میشود بیشتر به سمت انتقاد پیش بروید، بد زبان شوید یا سکوت اختیار کنید. پس مثبتاندیشی در مورد همسرتان، از مهمترین تکنیکها و پرقدرت ترین پادزهر برای از بین بردن تحقیر و تهمت و توقف مشاجرات با همسرتان است. باید یاد بگیرید که به شخصیت همسرتان حمله نکنید و او را تحسین کنید ( نقطه مقابل تحقیر ).
البته لازم است پایه احساسی خوبی در مورد همسرتان وجود داشته باشد که در اغلب زندگیها، این پایه واقعا وجود دارد. ولی همسران به راحتی این پایه احساسی و دیدگاه خوب را در طول زمان از دست میدهند و به افکار منتقدانه در مورد زندگی مشترک و آن چه همسرشان ندارد بیشتر میاندیشند.
مهارت تحسین و تصدیق:
تغییر بسیار سخت است و افراد تغییر نمیکنند مگر آنکه حس کنند آنگونه که هستند پذیرفته شدهاند. آنچه که شما در مورد همسرتان تحسین میکنید همان است که در او حس پذیرش را ایجاد میکند. تحسین باید واقعی باشد، نه القاب و تعاریفی تهی از واقعیت. ارتباطتان را با تحسین و تصدیق هوشمندانه بیشتر کنید که در این صورت حالت تدافعی همسرتان کاهش خواهد یافت.
فهرستی از نکات مثبت همسرتان تهیه کنید؛ چیزهایی که او برای بهبود زندگی مشترکتان انجام میدهد. این فهرست را به حافظه بسپارید. فکر کنید بدون این نکات مثبت، زندگی چقدر میتواند سخت باشد. زمانی که در مورد همسرتان با افکار انتقادی مواجه میشوید، از عناصر موجود در فهرست استفاده کنید تا این افکار شما خاتمه یابد. سعی کنید هر روز در مورد افکار مثبت همسرتان بیندیشید و تحسینش کنید و این هدیه را هر روز به او بدهید حتی زمانی که با هم نزاع و مشاجره دارید. این پروسه را به عادت تبدیل کنید تا بدانید که تغییر در این حالت شگرف خواهد بود.
احترام به خانواده همسرتان موجب محبوبیت شما نزد آنان می شود وکیلی روانشناس تربیتی در گفتگویی اظهار کرد: یکی از مهم ترین مواردی که رعایت آن در زندگی مشترک توصیه می شود این است که زوجین در مشاجره ها خود را کنترل کنند و از گفتن حرف هایی درباره خانواده همسرشان که باعث شدت تنش شده جلوگیری کنند،که این خود مهارت بزرگی در زندگی محسوب می شود.
وی افزود: اگر از نحوه رفتار و یا حرفی از خانواده همسرتان گله مند هستید آن را در موقعیت مناسب با حفظ احترام برای او بازگو کرده و به یاد داشته باشید که طرز برخورد با خانواده همسرتان در انعکاس رفتار او با شما تاثیر زیادی دارد.
وکیلی در ادامه گفت: به همسرتان ثابت کنید که بجای مقابله، در کنار خانواده او هستید و آنها را همچون خانواده خودتان دوست داشته و مورد احترام قرار می دهید که این کار البته نباید به معنای ظاهر سازی و فریب او انجام شود.
این روانشناس تربیتی خاطرنشان کرد: سعی کنید گاهی اوقات تفریح خود را در کنار خانواده همسرتان بگذرانید و زمانی که او گاهی برای کمک و یا سرزدن، نزد آنها می رود از این رفتارش استقبال کرده و هرگز او را مورد سرزنش قرار ندهید.
وی یادآور شد: انصاف و عدالت در برخورد با والدین خود و والدین همسرتان بسیار مهم است بطور مثال اگر شما هر روز با مادرتان تلفنی صحبت می کنید و حالش را می پرسید، چه اشکالی دارد که هر روز با مادر همسرتان هم تماس گرفته و مختصر حالش را بپرسید یا اینکه
همسرتان را تشویق کنید که هر روز با مادرش تماس بگیرد و از طرف شما هم جویای حالشان باشد همچنین سعی کنید در زندگیتان اگر نسبت به مادر خودتان متعهد هستید، نیمی از آن تعهد را در قبال مادر همسرتان هم لازمالاجرا بدانید زیرا این کار در اصل نشانه ی احترام به همسرتان است، مطمئن باشید که با اجرای انصاف و عدالت در برخوردتان نه تنها روابط شما با خانواده همسر تیره نخواهد شد بلکه آنها متوجه این مهربانی شما شده و واکنشهای مثبت شان را در آینده خواهید دید.
وکیلی عنوان کرد: هیچ گاه پدر و مادر همسرتان را با والدین خودتان مقایسه نکنید و جلوی آنها از پدر و مادر خودتان تعریف نکنید.
این روانشناس یادآور شد: در حضور پدر و مادر همسرتان سعی کنید با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار کنید زیرا وقتی آن ها خیالشان راحت شود که احترام فرزندشان پا برجاست تا حد زیادی از مقاومت شان در برابر شما کاسته می شود.
وکیلی با بیان اینکه برای رفت و آمد به منزل والدین همسرتان برنامهریزی داشته باشید که این امر نشانه احترام است، افزود: بهتر است هنگام رفتن به منزل آن ها دست خالی نباشید و با چند شاخه گل یا وسیله ای کم هزینه این کار را انجام دهید زیرا این امر بطور غیرمستقیم به آنها میگوید که دوست شان دارید و برای آنها احترام و ارزش قائل هستید، همچنین میتوانید از شیرینیها یا مرباهایی که خودتان درست کردهاید برای آنها ببرید که این کار تأثیر زیادی در جلب محبت طرفین نسبت به یکدیگر دارد.
روزمرگی آفت زندگی مشترک است
قبل از ازدواج به هزاران دلیل عاشقانه، طرفین در تلاش هستند که دائم خود را با خواسته ها و تمایلات طرف مقابل تطبیق دهند و رضایت طرف مقابل را جلب کنند. چه عواملی باعث می شود آن همه رعایت احترام، فداکاری ها و مهربانی های قبل، پس از مدتی به دلسردی و خستگی تبدیل شود؟
روزمرگی آفت زندگی مشترک است. یک نواختی می تواند با خود بی حوصلگی، کسلی و بی اهمیت شدن نسبت به همه چیز را بیاورد و درمواردی حادتر منجر به افسردگی یا جدایی همسران از یکدیگر یا طلاق عاطفی شود.
بعد از ازدواج و زندگی زیر یک سقف، خیلی وقت ها فرصت ایجاد خلوت، تفکر و تأمل در مورد خود و طرف مقابل و اقداماتی مثل سورپرایزکردن یا تجزیه و تحلیل رفتارها کمتر و تقریبا همه کارها و اقدامات افراد روتین و تکراری می شود. دیگر آن شوق قبل از دیدار و آن سرخوشی و انرژی بعد از ملاقات وجود ندارد.
به جای اینکه به یک زندگی کسالت بار تن دهید، آستین تان را بالا بزنید و برای بازسازی زندگی غبار گرفته تان تلاش کنید. کار آسانی نیست و یک روزه هم انجام نمی شود؛ اما اگر واقعا برای چنین تغییراتی انگیزه داشته باشید، زودتر از آنکه تصور کنید اوضاع زندگی خسته کننده تان به روزهای شیرین برمی گردد.
– هدف های بزرگ برای زندگی مشترکتان تعیین کنید
همیشه هدفها و آرزوهای بزرگ برای زندگی مشترکتان در نظر گیرید. تا بتوانید باانگیزه و با انرژی ادامه دهید. با همسرتان درباره آرزوها و رویاهایتان و اینکه حضور او باعث علاقه شما به داشتن رویاهایی زیبا شده است، صحبت کنید.
از او هم بخواهید از رویاهایش با شما صحبت کند و به همدیگر کمک کنید تا این رویاها برآورده شود. آیندهای زیبا برای زندگی مشترکتان در نظر گیرید. مثلا آمدن فرزند به زندگیتان، تصور آیندهی آنها، رفتن به سفرهای رویایی و مورد علاقهتان و …
– شکرگزار و خوشحال باشید
برای داشتن یک زندگی مشترک با نشاط، باید شاد و پرانرژی باشید، و این تنها با توجه به داشتهها و نکات مثبت زندگی مشترک و قدردانی و شکرگذاری محقق میشود. برای داشتن یک زندگی خانوادگی شاد و جلوگیری از بروز روزمرگی احساس خوشحالی از داشتن زندگی خانوادگی به همراه همسر بسیار مهم است.
– به تنوع فردیتان اهمیت دهید
اگر ما بتوانیم تنوع شخصی خود را حفظ کنیم و آن را با همسرمان شریک شویم، میتوانیم زندگی را از آنچه هست متنوعتر کنیم. درضمن باید همسرمان را هم در ایجاد تنوع شخصیاش کمک و تشویق کنیم تا او نیز ایجاد تنوع را در زندگی شخصیاش بیاموزد.
ایجاد تغییر ظاهری: شما از طریق تغییر در آرایش موها، پوشیدن لباسهای متنوع و … نیز میتوانید یک تنوع عظیم برای خود و دیگران ایجاد کنید چرا که ظاهر شما هم برای خودتان است و هم دیگران آن را میبینند. ظاهر زیبا و آراسته و تمیز و لباس زیبا و خوشبو یکی از مهمترین مسائل در زندگی زناشویی است که هم برای زن و هم برای مرد مهم است و ایجاد تنوع در لباس و آرایش میتواند به زندگی زناشویی رنگ و بو ببخشد.
تنوع در گذران اوقات فراغت: کتاب خواندن، ورزش کردن، گوش دادن به موسیقی و فعالیتهای هنری هر کدام دنیایی از تنوع هستند که میتوانند اوقات خالی شما را سرشار از تنوع و هیجان کنند.
برنامههای تفریحی پرهیجان داشتهباشید
برنامه هایی برای تفریح و سرگرمی با همسرتان فراهم کنید، با او به خرید یا به سینما بروید و مانع بروز روزمرگی و سرد شدن احساساتتان نسبت به یکدیگر شوید. به دلیل مشغلههای زیاد خانوادهها و کمبود زمان و امکانات اقتصادی و…
روز به روز از سفرها و تفریحهای خانوادهها کم میشود، اما نباید بگذاریم شرایط محیطی بر ما غلبه کند و با برنامهریزی و مدیریت اوقات فراغت خانواده لحظاتی شاد و آرامشبخش بیافرینیم. رفتن به یک سفر کوتاه یا یک گردش در طبیعت آنچنان وقت یا هزینه گزافی از شما نمیگیرد.
وقتی یکنواختی زندگی و کار به شما فشار میآورد، به کوه، جنگل، رودخانه، دریا و حتی کویر بروید و لحظاتی را با طبیعت باشید تا ببینید که مظهر تنوع طبیعت است که حتی با انقراض انواع مختلف گیاهان و حیوانات و تغییراتی که بشر در محیط زیست داده است هنوز هم سرشار از تنوع است و میتواند به شما در رفع یکنواختی زندگیتان کمک کند و آرامشی به شما دهد تا با انرژی دوباره به زندگی باز گردید.
تغییراتی در تقسیم کار ایجاد کنید
بعد از تقسیم کار در خانه میتوانید هر چند وقت یکبار کارها را با هم تعویض کنید تا در کارهای خانه نیز تنوع ایجاد کنید و در هفته هر کدام از زن و مرد یک روز را به استراحت بپردازند و دیگری کارهای خانه را انجام دهد. تا یک نفر خسته نشود و خانه برای یک نفر محل کار و برای یک نفر محل استراحت نباشد بلکه برای هر دو محلی آرام و مفرح شود.
یکنواختی رابطه زناشویی,یکنواختی زندگی مشترک،زندگی مشترک موفق
گاهی در تقسم کارها تنوع ایجاد کنید
مناسبتهای خانوادگی را جشن بگیرید
مناسبت های خانوادگی چون سالگرد ازدواج، نامزدی و تولد فرزندان همگی برگ های برنده ای برای زوجین به شمار میروند و با جشن گرفتن آنها اعضای خانواده روزهای زیبایی را سپری میکنند.
به تنوع تغذیه توجه کنید
تغذیه، خود میتواند یکی از متنوعترین مسائل زندگی باشد. مرد خانه میتواند مواد اولیه جدیدی برای غذا تهیه کند. مثلا اگر برای خرید مواد غذایی میرود و کالای جدیدی میبیند، میتواند آن را تهیه کند و زن خانه نیز میتواند با دستیابی به دستورات جدید آشپزی در تغذیه خانواده ایجاد تنوع کند. ما هزاران غذا در دنیا داریم که هر فردی با هر ضایقهای میتواند حداقل از نصف این غذاها لذت ببرد.
در محیط خانه تغییر ایجاد کنید
تغییر در دکوراسیون خانه نیز میتواند به میزان قابل ملاحظه ای در ایجاد تنوع سهم داشته باشد. از تغییر جای یک صندلی گرفته تا تغییر اتاقها با هم. گذاشتن گل در گلدانها و تهیه گلدانهای آپارتمانی نیز میتواند روحیه شما و همسرتان را عوض کند. شما حتی میتوانید با گذاشتن چند گلدان یا تهیه یک آکواریوم کوچک یا نگهداری یک پرنده، طبیعت را به خانه خود دعوت کنید و زندگیتان را با دست طبیعت از چنگال یکنواختی برهانید.
از واژههای هیجانانگیز استفاده کنید
در رابطه خود با همسرتان خلاقیت داشته باشید و تنوع ایجاد کنید. به طور مثال واژههای محبتآمیز را از گفتار خود حذف نکنید. این واژهها واژههای هیجان انگیزی هستند. هر چند وقت یکبار همسرتان را با یک پسوند یا پیشوند مثل عزیزم و… صدا بزنید. اگر مهارتی دارید، به همسرتان نیز بیاموزید. همین لحظات آموزش میتواند یک تنوع در رابطه تان باشد.
مدتی از هم دور باشید
هر چند وقت یکبار به مدت یکی دو روز از همدیگر دور باشید تا دلتان برای هم تنگ شود و قدر همدیگر را بیشتر بدانید. مثلا میتوانید برای یکی دو روز به خانه پدری خود بروید. با دوستان خود به سفر بروید و… .با اینکه فرهنگ این کار هنوز در خانوادههای ما جا نیفتاده است، اما باید گفت یکی از موثرترین راهها برای بهبود روابط زناشویی است.
همسرتان را «سورپرایز» کنید
مثل اینکه کلمه «سورپرایز» همیشه با مناسبتها عجین شده است، ولی غافلگیری در اصل زمانی است که فرد انتظارش را نداشته و بی مناسبت باشد. غافلگیر کردن همسرتان، میتواند زندگی مشترک تان را از یکنواختی دربیاورد و به عاطفهتان شور تازهای بدهد. می توانید با کارهای ساده همسرتان را غافلگیر کنید. مثل یک هدیه کوچک، یک شام مفصل، یک شاخه گل بیمناسبت، تعیین یک روز برای رسیدگی تمام وقت به علایق همسرتان.
پیشرفت، میتواند تنوعی بزرگی در زندگی مشترکتان ایجاد کند
پیشرفت مالی: پیشرفت مالی اگر صحیح به کار گرفته شود، میتواند به ایجاد تنوع کمک کند. این پیشرفت گاهی به جای اینکه مایه آرامش خانواده باشد، برعکس عمل میکند و باعث دوری اعضای خانواده از هم میشود. باید سعی کنیم پیشرفت مالی در خدمت ایجاد آرامش خانواده شود و پول در خدمت خانواده باشد نه برعکس آن.
پیشرفت تحصیلی: پیشرفت تحصیلی و گذراندن مقاطع مختلف تحصیلی نیز خود سرشار از تنوع و هیجان است که نه تنها در زمینه تنوع در زندگی شخصی بلکه در زندگی زناشویی نیز تاثیرگذار است. به این صورت که هر چه علم و دانستههای ما بیشتر میشود، باید بهتر زندگی کردن و راههای دستیابی به آرامش را بیاموزیم.
پیشرفت اخلاقی و رفتاری: ما باید همواره رو به کمال قدم برداریم و نقاط ضعف و قوت خود را بیابیم و در رفع نقاط منفی و تقویت نقاط مثبت بکوشیم. تغییر همراه با تنوع است و وقتی این تغییر مثبت در رفتار و اخلاق ما رخ دهد، حتما در زندگی شخصی و زناشویی ما نیز تنوعی مثبت ایجاد میکند.
پیشرفت در سلامت و تندرستی: با رسیدگی به سلامت خود و خانواده و بهبود در تغذیه و رعایت روشهای سالم زیستن و حذف تدریجی عادات غلط و ایجاد عادتهای صحیح و ورزش کردن، شما میتوانید روز به روز سلامت بیشتری به دست بیاورید.
خوب است بدانید وقتی شما سالم و تندرست باشید از اندام متناسب، پوست و مویی زیبا و روح و روانی سالم نیز برخوردارید که خود میتواند یک رضایت ضمنی از زندگی در شما به وجود بیاورد این مساله باعث تنوع در زندگی شما نیز میشود چرا که روز به روز روشهای درباره سالم زیستن میآموزید و به کار میبرید.
زندگی تان را مصرف کنید
میناخانی در پایان گفتوگویش اظهارکرد: شما یک شیشه عطر را تا آخرین قطره اش مصرف می کنید چون ارزشمند است. زندگی مشترک خیلی ارزشمندتر است. تلاش کنید زندگیتان را تا جای ممکن مصرف کنید.
هیچ فرصتی از زندگی را برای «زندگی کردن» از دست ندهید. لحظه لحظه زندگی را لمس کنید. تمام استعدادهایی را که دارید، مصرف کنید و نگذارید استعدادها، توانایی و پتانسیل تان هدر برود.
اگر فکری به حال روزمرگیهایتان در زندگی مشترک نکنید، رفته رفته از یک زوج عاشق، به همخانهای تبدیل می شوید که تنها با هم غذا می خورید و میخوابید نه حرفی بینتان رد و بدل می شود، نه ابراز عشقی و نه حتی تفریح و خوش گذرانی.
این دور شدن و سرد شدن محال است که یک دفعه به وجود آمده باشد حتما عاملی در این قضیه نقش داشته است که آگاهی از آنها میتواند بهترین سلاح برای مقابله با اتفاقات ناخوشایند بعدی در زندگی مشترک باشد.
با پیشرفتهای حاصل شده امروزه میتوان از تولد فرزندان معلول جلوگیری کرد اما به شرطی که از قبل همه مشاورههای ژنتیک و آزمایشهای لازم را انجام داده باشید. اگر هم در خانوادهتان بیماری خاصی وجود دارد یا میخواهید ازدواج فامیلی داشته باشید اهمیت این موضوع دوچندان میشود. پس از همین امروز اطلاعاتتان را در این زمینه کامل کنید.
مشاوره ژنتیک
مشاوره ژنتیک با بررسیهای لازم، ضرورت انجام آزمایش ژنتیک را در زوجین تشخیص میدهد. از زوجها یک سری سوالاتی پرسیده شود که آیا بیماری خاصی در افراد خانواده آنها وجود داشته یا خیر و در صورت مثبت بودن پاسخ آیا این افراد در معرض خطر هستند یا خیر. مشاوره ژنتیک به همهی زوجها توصیه میشود اما برای زوجین دارای نسبت فامیلی و زوجینی که در خانوادهشان سابقه بیماری وجود دارد، ضرورت دارد.
هرچند ازدواج های فامیلی، بیشترین تاثیر را در بروز اختلالات ژنتیکی دارند و احتمال تولد نوزاد مبتلا به بیماری های ژنتیکی را به ۲ برابر افزایش میدهند، اما با توجه به توارث بیماری، اختلالات ژنتیکی ممکن است در ازدواج های غیرفامیل نیز بروز کند.
آزمایش ژنتیک
به جز بیماری تالاسمی که تمام زوجین مورد آزمایش قرار میگیرند، در مورد هیچ بیماری دیگری نیازی نیست که تمام زوجها آزمایش ژنتیک دهند مگر با تشخیص مشاور ژنتیک که با توجه به شرایط زوج درصورتی که نیاز به آزمایش های بسیار خاص و تخصصی باشد این آزمایش ضروزت پیدا میکند.
برخی از آزمایشات ژنتیکی با استفاده از تجزیه و تحلیل DNA، اشعه ایکس، اولتراسوند، تجزیه ادرار، بیوپسی پوست و ارزیابی فیزیکی انجام می شود. آزمایش معمولی خون که قبل از ازدواج انجام می شود، فقط کم خونی زوج را نشان می دهد و هیچ تاثیری در تشخیص بیماری های ژنتیکی ندارد.
اگر کم خونی هر دو نفر در این آزمایش مشخص شود، احتمال بروز بیماری تالاسمی در فرزند آنان، زیاد خواهد بود و نیاز به پیگیری های بعدی است که با آزمایش های تخصصی، نتایج قطعی به اطلاع زوج می رسد.
اهمیت مشاوره ژنتیک
بیشتر معلولیت های ایجاد شده در فرززندان عاملی ژنتیکی دارد ،همین امر می تواند اهمیت مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج را بیان کند. مشاوره و آزمایش ژنتیک دو فرایند کاملا جدا از هم هستند و یکی دانستن مشاوره ژنتیک و آزمایش ژنتیک اشتباهی رایج در جامعه است. مشاوره ژنتیک مهارتی خاص است؛
فرایندی که پزشک اطلاعات (شجرهنامه) را از فرد یا خانواده او میگیرد، آن را ترسیم میکند و باتوجه به نسبت فامیلی، از طریق فرمولی خاص میزان خطر برای کل بیماریهای ژنتیک و خاص محاسبه میشود و ممکن است در طول این فرایند نیاز باشد آزمایش خاصی هم انجام گیرد.
پس از آن زوج یا زوجین وارد مرحله آزمایش ژنتیک شده و به آزمایشگاههای تخصصی ارجاع میشوند. در صورتی که در طی آزمایشات ژنتیکی ،جواب آزمایش حاکی از مشکلات ژنتیکی در زوجین باشد، بهتر است تا حد ممکن زوجین از ازدواج با یکدیگر خودداری کنند و یا با آگاهی بیشتر از وضعیت ژنتیکی خود مسیر زندگی را پیش روند.
مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج,مشاوره قبل از ازدواج,مشاوره ژنتیک
تشخیص ضرورت آزمایش ژنتیک
هدف از مشاوره ژنتیک تبادل اطلاعات در رابطه با ژنتیک فرد است، مشاوره ژنتیک می تواند کمک کند تا :
– به درستی یک اختلال ژنتیکی تشخیص داده شود.
– ارائه گزینه های مناسب برای بهترین تصمیم.
– ارزیابی عود خطر در اعضای خانواده مرتبط و بستگان آنها
در مشاوره ژنتیک بررسی سوابق فامیلی و سابقه سقط مکرر، مردهزایی، کندذهنی، نابینایی، ناشنوایی و… در خانواده زوجین صورت میگیرد. پزشک بر اساس اطلاعاتی که از دختر و پسر دارد، موارد مورد نیاز را جهت آزمایش ژنتیک معرفی میکند.
مشاور ممکن است نتواند از بروز یک بیماری در یک خانواده جلوگیری کند، اما می تواند به اعضای خانواده کمک کند خطر ابتلا به برخی بیماری های ارثی را ارزیابی کند و بر آن اساس تصمیم گیرند. بسیاری از زوج ها به دنبال مشاوره ژنتیکی هستند زیرا سابقه خانوادگی اختلالات ژنتیکی شناخته شده همچون، ناباروری، سقط جنین و یا مرگ و میر نوزادان اولیه وجود دارد.
سایر دلایل مشارکت در مشاوره ژنتیکی ممکن است تأثیرات شغلی یا شیوه زندگی باشد. هر گونه سابقه خانوادگی عقب ماندگی ذهنی می تواند نگران کننده باشد زیرا سابقه خانوادگی بیماری های قلبی در سنین اولیه وجود دارد.
یک مشاور ژنتیک، یک نژاد شفاف خانوادگی را ایجاد می کند که شامل بروز بیماری در بستگان درجه اول (والدین، خواهران و برادران و کودکان) و بستگان درجه دوم (عمه، عمه، و پدربزرگ و مادربزرگ) است.
بروز بیماریهای ژنتیک
ممکن است در خانواده زوجی که باهم فامیل هستند بیماری خاصی وجود نداشته باشد و ژنهایشان سالم باشند یا ممکن است ژنهای معیوب مخفی یا مغلوب داشته باشند. جنین برای تشکیل شدن ۲۳ کروموزوم از پدر و ۲۳ کروموزوم از مادر میگیرد که روی هم ۴۶ کروموزوم میشود.
این کروموزومها جفتجفت هستند، یعنی هر جفت شامل یک کروموزوم مادری و یک کروموزوم پدری است. روی این کروموزومها ژنها قرار گرفتهاند. برای مثال اگر یک کروموزوم ژن ناقص و خراب داشته باشد و یکی دیگر سالم و بیماری مغلوب باشد ممکن است خودش را نشان ندهد، یعنی فرد آن ژن را دارد اما به صورت يك بیماری تظاهر نمیکند. اما اگر هر دو ژن معیوب باشند بیماری خود را نشان میدهد.
حال اگر یک ژن معیوب در خانواده وجود داشته باشد و دو نفر ازدواج فامیلی کنند احتمال اینکه هر دو این ژن معیوب را داشته باشند بیشتر از ازدواج افراد غریبه است. همچنین بیماریهایی که اتوزوم غالب هستند یعنی ژنشان غالب است، ممکن است حتی با یک ژن هم خود را نشان دهند.
بیماریهایی هم که به سیستم اعصاب مرکزی فرد مربوط میشود مانند عقبماندگیهای ذهنی، با وجود فرد مبتلا در خانواده،تمام اعضا باید حساسیت بیشتری در این زمینه داشته باشند چون قطعا به مسائل ژنتیک مربوط است اما بیماریهای روانی و رفتاری مانند اسکیزوفرنی اگرچه به عوامل ژنتیک مربوط است اما شرایط محیطی نیز در بروز آنها مؤثر است.
زمینههای خانوادگی ریسک ابتلا به این بیماریها را بالا میبرد اما الگوی وراثت قطعی ندارند و با مراقبتهای خانوادگی و فراهم آوردن شرایط مناسب زندگی برای کودک میتوان از بروز آنها جلوگیری کرد. به طور طبیعی در همه انسانها ۷تا ۸ ژن معیوب وجود دارد که در ازدواجهای غریبه احتمال اینکه ژنهای معیوب زوجین در کنار هم قرار بگیرند حدود ۲ درصد است
که این رقم در مورد ازدواجهای فامیلی به دلیل مشترک بودن اجداد زوجین سه تا چهار برابر بیشتر از ازدواج با فرد غیر فامیل و به اصطلاح «غریبه» است. هرچه ازدواج فامیلی نزدیکتر باشد (مانند ازدواج دختر عمو با پسر عمو)، خطر بیماریهای مادرزادی جنین و نوزادان بیشتر و گاه تا ۱۲ برابر افزایش مییابد.
ترنس به چه کسانی اطلاق میشود؟
ترنسها دچار تضاد روح و جسم خود هستند. از نظر علم روان شناسی ترنسکشوال، ملال یا نارضایتی جنسی تلقی میشود. حالتی که فرد به طور مستمر از جنسیت خود ناراضی است.
این افراد با وجود وضعیت آناتومیک جنسی طبیعی مردانه یا زنانه، اعتقاد دارند که نه تنها از لحاظ بیولوژیک بلکه به لحاظ روانشناختی و گروهبندی اجتماعی زنان و مردان عضوی از جنس مخالف هستند. این موضوع کاملا بیولوژیک است.
سبب شناسی ترنسکشوال
به لحاظ سبب شناسی در این امر که نوزادی پسر یا دختر شناخته شود کاملا تحت تاثیر ترشح یا عدم ترشح اندروژنها در دوره جنسی یعنی قبل از تولد است. کسب هویت زنانه یا مردانه بیشتر تابع مسائل پس از تولد است تا قبل از تولد. بخش جلوی هیپوتالاموس تراجنسیها مطابق جنسیتشان نیست. این بخش مربوط به جنسیت و نقشهای جنسیتی است.
هم چنین استرس در دوران بارداری و یادآوری والد درباره جنسیت دلخواه خود در زمان بارداری و حتی در زمان کودکی باعث وجود این تضاد میشود. از عوامل روان شناختی دیگری که باعث این امر میشود این است که هویت جنسی بیشتر نتیجه تعاملات میان کودک و ارزشها ونگرشهای والدین و جامعه است.
هرچیزی که مانع عشق کودک به والد جنسی مخالف و همانند سازی ویا والد هم جنس شود مانع ایجاد هویت جنسی موفق میشود. در واقع در پیشگیری این موضوع واکنش والدین و رفتار در دوران کودکی و تشویق و پرورش مهارتهای اجتماعی برحسب جنسیت و افزایش ارتباط کودک و والد مهم است.
انواع ترنس
۳ دسته تراجنسی وجود دارند که هر کدام میل بیشتری برای انجام مراحل تغییر نسبت به گروه قبل دارند. این ۳ دسته شامل: تراجنسی بدون جراحی، تراجنسی با شدت متوسط و تراجنسی با شدت بالا میشود. مهمترین تفاوت این ۳ گروه در میل این افراد به انجام جراحی و مراحل تغییر و همچنین میل جنسی آنها است.
– تراجنسیهای بدون جراحی و یا با شدت متوسط:
تراجنسیهای بدون جراحی احتیاج به جراحی تغییر جنسیت دارند اما ممکن است هیچ گاه برای آن اقدام نکنند از سوی دیگر ممکن است تراجنسیهای با شدت متوسط ممکن است حتی پیش از عمل ازدواج کنند و بچه دار نیز شوند.
– تراجنسیهای با شدت بالا:
تراجنسیهای با شدت بالا تنها میل به جنس مخالف دارند.
ترنس, ترانس,همجنسگرا
تشخیص و درمان ترنس
ترنسهای همجنسگرا و غیرهمجنسگرا
میل جنسی یکی از مهمترین تفاوتهای تراجنسیها است و بر این اساس به دو گروه ترنسهای همجنسگرا و غیرهمجنسگرا تقسیم میشوند.
یک دسته تراجنسیهایی که پس از عمل به جنس موافق یا به هر دو جنس گرایش داشته و یا گرایش جنسی ندارند؛ و دیگری تراجنسیهایی که پس از عمل به جنس مخالف گرایش دارند.
– ترنسهای همجنسگرا:
البته منظور بلانچارد از ترنسهای همجنسگرا افرادی هستند که پس از تغییر جنسیت میل جنسی به جنس مخالف دارند یعنی ترنس زنی که جراحی کرده به مردان گرایش دارد. ترنسهای غیر همجنسگرا صورت ضعیفتری از ترنسکشوالیسم هستند و این افراد خود زن پندار و یا خود مرد پندار هستند و تنها از تصور خود به عنوان زن یا مرد لذت میبرند.
ترنسهای همجنسگرا زودتر عمل میکنند و از عمل خود نیز راضیتر هستند. به آشفتگی شدید جنسی، تلاش بیشتر برای انجام جراحی تغییر جنسیت، رضایت بیشتر از عمل و سن پایینتر در زمان جراحی اشاره کرد.
– ترنسهای غیرهمجنسگرا:
آشفتگی جنسی کمتر، سن بالاتر در زمان جراحی، آرامش یافتن با پوشش جنس مخالف، پیش از عمل و رضایت کمتر از جراحی است. در این گروه که خود زن/مرد پندار هستند فرد بیشتر از تصور خود به عنوان یک زن/مرد لذت میبرد و نه از زن/مرد بودن.
یعنی فرد ظاهر زنانه/مردانه را ارجحتر از نقش اجتماعی زنانه/مردانه میداند. از این رو ممکن است فرد اقدام به جراحی آلت تناسلی نکند و با پروتزها و اقدامات دیگر جسم خود را به یک زن یا مرد تبدیل کند.
• مطالب فوق بر اساس نظریهها و تعاریف هری بنجامین یکی از مهمترین و تاثیر گزارترین محققان فعال در عرصه ترنسکشوالیسم است.
تشخیص و درمان یک ترنس
پروسه تشخیص و درمان یک ترنس در خوشبینانه ترین حالت ۲ سال طول میکشد. طی کردن دوران نقاهت پس از درمان بسیار سخت است. از طرفی آنها باید تمام مخارج درمان را خودشان پرداخت کنند.
برای درمان، در مرحله اول ارجاع به یک روان شناس و روان پزشک و انجام تستهای سلامت روان برای کسب اطمینان و بررسی طبی و ازمایشگاهی توسط پزشک برای رد سایر اختلالات و در مرحله بعد شروع هورمون درمانی و زندگی در نقش جنس مطلوب و در آخر ارجاع به جراح پلاستیک و اورولوژیست.